موسيقی ناب و ستيز اجتماعی
ارسالي صنم عصيان ارسالي صنم عصيان


لودويك فن بتهوون ( 1770-1827 ) نوزده ساله بود كه انقلاب فرانسه در گرفت . شايد تناقض آميز به نظر آيد كه بزرگترين بيان موسيقيايی اند يشه های زاييده از انقلاب فرانسه از آثار مردی به گوش می رسد كه در آلمان متولد شد و بيشترين سالهای زند گيش را در وين گذراند . اما انقلاب فرانسه رويدادی جهانی بود . تا چند سال ، حكومتی بر كشور فرمان می راند كه بر اعلاميه ( حقوق بشر ) ، حق رای همگانی برای مردان و جدايی كليسا از دولت تكيه داشت . دهقانان و زحمت كشان فرانسه ، كه قيامشان موجب آغاز انقلاب شده بود ، ارتش های ارتجاع فئودالی به رهبری شاهزادگان آلمانی و اتريشی را شكست دادند .

البته طبقه متوسط پس از بدست آوردن قدرتی كه در جستجويش بود ، وحشيانه به چپها يورش آورد ، بيشتر دستاوردهای دموكراتيك را نابود كرد و شالوده حكومت ديكتاتوری ناپلئون را نهاد . اين ديكتاتوری ، جلوه ظاهری حاكميت بانكداران و كارخانه داران بزرگ بود ، نه اشراف زميندار . امتيازات مادر زادی از بين رفت . طبقه حاكم جديد تركيبی از كارخانه داران ، صاحبان سهام ، اوراق بهادار و سرمايه پولی بود . رقابت در بازارها شكل ظاهر آزادی جديد شد و توده های مردم نيز كه از زمين ريشه كن شده بودند ، آزاد بودند تا نيروی كا ر و استعدادشان را در بازار به فروش برسانند . اين انقلاب بنيان كن ، سراسر اروپا را تكان داد . مجهزترين ارتشهای فئودالی از زحمتكشان فرانسه كه سرود مارسی می خواندند و از درجه دار خوش اقبالی كه ناپلئون نام داشت شكست می خوردند شاهزادگان ، برای آنكه خودشان را نجات دهند ، هر چند به تدريج مجبور بودند به احساسات آزادی خواهانه ملی توده مردم متوسل شوند . جنبش پارتيزانی دهقانان در برابر مهاجمان ، به تقاضاهايی برای گرفتن زمين و الغای سرفداری تبديل شد . در اروپای مركزی ، انقلاب ، الهامبخش آغاز جنبشهای ميهن پرستانه ملی وتقاضای استقرار حكومت قانونی گرديد
. بتهوون در شهر بن بر ساحل رود «راين» چشم به جهان گشود . پدرش موسيقي دانی كم درآمدی در دربار و مادرش بيوه يك آشپز بود . راينلند در همسايگی فرانسه ، عميقا در اثر رويدادهای آن سوی مرز تكان خورده بود و بتهوون به عنوان موسيقيدانی جوان در اركستر الكتور كولونی خيلی چيزها از موسيقی انقلابی و هيجان انگيز توده ای فرانسه آموخت . وين ، كه بتهوون در سال 1792 برای اقامت هميشگی بدان پای نهاد ، از امواج خروشان احساسات دموكراتيك طبقه متوسط و هر آنچه از آزادی در هنرها دفاع و به سرنگونی نهادهای كهنه اشاره می كرد ، لبريز بود .
وقتی ناپلئون خودش را به عنوان امپراتور اعلام كرد و اداره اميرنشينهای آلمان را به دست گرفت ، پوسته ميان تهی ا مپراتوری مقد س روم را كه يادگار سده های ميانه بود ، در هم شكست . اتريش در پاسخ به اين عمل خود را يك امپراتوری مستقل اعلام كرد . هر امپراتوری به نوبه خود وعده اصلاحات داد ، ولی واقعيت اين بود كه هيچ يك از وعده های مزبور اجرا شدنی نبود
.
در چنين محيطی بتهوون می توانست برای موسيقی انقلابی خودش ، حتا در ميان برخی نجيب زادگان ليبيرال و موسيقی دوست پشتيبان فراهم آورد . با اين حال اعلام احساسات فرانسه دوستانه و جمهوريخواهانه بتهوون از جانب خودش ، در زمانی كه ارتشهای سلطنتی اتريش به نام همين احساسات در هم كوبيده و شكست داده می شدند ، مستلزم شجاعتی بی مانند بود . او سمنفونی سوم خودش را كه اوروئيكا يا قهرمانی نام دارد به ناپلئون تقديم كرد و وقتی ناپلئون در سال 1804 امپراتور شد و او اهدا نامه اش را پاره كرد ، احساسات جمهوری خواهانه اش را از هر زمانی علنی تر اعلام كرد . در ميان نويسند گان رسم است كه موسيقی بتهوون را به سه دوره تقسيم كنند . در دوره نخست او هنوز جوانی است كه می كوشد راهش را در جهان موسيقی بگشايد ، به ثروتمندان درس موسيقی می دهد و در كنسرتهای خصوصی ايشان برنامه اجرا می كند .

در اين دوره چندين سونات برای پيانو و چند قطعه موسيقی مجلسی ساخت كه هنوز هم در فورم ظاهرشان خصلت شاد موسيقی برای تالارها و تفنن كاران مرفه را حفظ كرده است ، هرچند در همين آثار نوعی تندی و قدرت دراماتيك وجود دارد كه آنها را بسی از مرزهای سرگرمی فراتر می برد . در دوره دوم كه تقريبا از 1802 تا 1814 به درازا كشيد ، بتهوون توانست آنچه را كه در شيوه زندگی خودش و در شكل و در مضمون موسيقی اش يك جهان نگری اساسا نوين به شمار می رفت تشخيص دهد . زندگی او با زندگی همه آهنگسازان پيشين بجز هندل كه در انگلستان رئيس خودش بود فرق می كرد .
او سفارش برای تصنيف آثار موسيقی می پذيرفت ولی همه را به دلخواه خودش می ساخت . بخش اصلی درآمدش را از راه انتشار و فروش آثار موسيقی و اجرای كنسرت برای توده مردم بدست می آورد . برخلاف آن افسانه ای كه می گويد بتهوون از زمانه اش جلوتر بود ، ناشران گوناگون مشتاقانه به سراغش می آمدند و حق الزحمه های مورد نظرشان را برای چاپ آثارش را به وی پيشنهاد می كردند ، و همين او را در سراسر آلمان ، فرانسه ، انگلستان و روسيه و حتا در كشور جوان ايالات متحده امريكا پر آوازه كرد . سه نجيب زاده وينی وقتی خبردار شدند كه ممكن است بتهوون از اين شهر برود ، به او مساعده دادند ولی بتهوون كسی مزدور يا خدمتكار خصوصی كسی نبود . برخی از نويسندگان زندگينامه وی ، به گونه ای زود رنجی يا دقت در مسائل پولی او اشاره می كنند ، گويی داخل شدن در معامله شايسته مقام يك هنرمند نيست .
ليكن بتهوون ضمن در آمدن از زير چتر حمايت اشراف و گام نهادن به بازار همگانی ، مجبور بود با رعايت شرايط سخت همان بازار پا به ميدان بگذارد .
December 5th, 2004


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي